گریه هاى امام زمان(علیه السلام)
در زمان حاج شیخ عبدالکریم حائرى(رحمه الله) وقتى شهریه طلاّب نرسیده بود، آنهایى که از نظر معیشتى وضعیت خوبى نداشتند، کم کم از حوزه متفرّق مى شدند. این مسأله باعث ناراحتى و نگرانى همه شده بود.
لذا به حضرت حجّت «ارواحنا فداه» متوسّل شدم و از آن حضرت براى رفع این مشکل استمداد نمودم. در مدرسه فیضیه خوابیده بودم که در عالم رؤیا شخصى به من گفت: «قرار است شما در منزل فلان آقا، خدمت حضرت صاحب الزمان(علیه السلام)مشرّف شوید».
بعد، خبر آوردند که تشریف فرمایى حضرت به منزل آن فرد به تأخیر افتاده است، ولى صدایى را شنیدم که فرمود: «سید محمد رضا! به حاج میرزا مهدى بگو که به آقا شیخ عبدالکریم بگوید از گریه هاى امام زمان(علیه السلام)، وجوهات متوجّه قم شد».
وقتى از خواب بیدار شدم، پیش حاج میرزا مهدى رفتم و خوابم را براى ایشان تعریف کردم. نکته اى در این خواب برایم سؤال برانگیز بود که چرا به حاج شیخ عبدالکریم تعبیر به «آقا شیخ عبدالکریم» کرده بودند; با اینکه ایشان به مکّه مشرف شده بودند، ولى «حاج میرزا مهدى» را حاجى نامیدند؟!
وقتى خدمت حاج شیخ رسیدیم، فرمودند: رؤیاى شما از رؤیاهاى صادقه است. فردى از تجّار مشهد پیدا شده و قرار است هر ماه دو هزار تومان بفرستد، امّا این که حضرت به من تعبیر «آقا شیخ» کرده اند با این که به مکّه مشرّف شده ام، به خاطر این است که من حجّى را که انجام داده ام، نیابتى بوده است.
خوش آن روزى که صوت دلربایت *** به گوش جان رسد هر دم صدایت
ز هر سو یاورانت با دل شاد *** بیایند و نمایند جان فدایت
دعاى روز سوم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِى فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِى فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ وَ اجْعَلْ لِى نَصِیبا مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ.
خدایا روزى کن مرا در آنروز هوش وخودآگاهى را ودور بدار در آن روز از نادانى وگمراهى وقرار بده مرا بهره وفایده از هر چیزى که فرود آوردى در آن به بخشش خودت اى بخشنده ترین بخشندگان.
***رمضان ***
امدی ای ماه که ماهی از همه ماه ها
دل سنگ مارا نرم کنی
حلالمون کن ای ماه اگر لیاقت تورا نداشتیم
اگر چه پر از بغض گریه بودیم
اکنون که هستیم باید لیاقت خدمون را ثابت کنیم
با دلی سرشار از عشق سویت می ایم ای رمضان
خدایا عاشق بودم ولی مثل خورشد از پشت ابر بیرون نیامدم
در رویایی مثل کابوس ماندم
پوسیدم بادستانم دستانی که سرد بود و پینه بسته
حال دلم نیه جون است که میترسم از گرییه دیگری
کاش بارانی بباره
کاش ...
جانباز یعنی معنی وفاداری به وطن
جانباز یعنی نباختن به دشمن
جانباز یعنی عشق وایمان به ولایت
جانباز یعنی شور خدایی
جانباز یعنی...
.
.
...
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ
لیست کل یادداشت های این وبلاگ