سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] اگر خداوند از نافرمانى خود بیم نمى‏داد ، واجب بود بشکرانه نعمت‏هایش نافرمانى نشود . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 94 اسفند 6 , ساعت 1:52 عصر

 

 

شعر از دوست داشتن , از دوست داشتن فروغ فرخزاد , شعر از دوست داشتن از فروغ فرخزاد

امشب از آسمان دیده تو

روی شعرم ستاره میبارد

در سکوت سپید کاغذها

پنجه هایم جرقه میکارد

شعر دیوانه تب آلودم

شرمگین از شیار خواهشها

پیکرش را

دوباره می سوزد

عطش جاودان آتشها

آری آغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست 

از سیاهی چرا حذر کردن

شب پر از قطره های الماس است

آنچه از شب به جای می ماند

عطر سکر آور گل یاس است

آه بگذار گم شوم

در تو

کس نیابد ز من نشانه من

روح سوزان آه مرطوب من

بوزد بر تن ترانه من

آه بگذار زین دریچه باز

خفته در پرنیان رویا ها

با پر روشنی سفر گیرم

بگذرم از حصار دنیاها

دانی از زندگی چه میخواهم

من تو باشم ‚ تو ‚ پای تا سر تو

زندگی گر هزار باره

بود

بار دیگر تو بار دیگر تو

آنچه در من نهفته دریاییست

کی توان نهفتنم باشد

با تو زین سهمگین طوفانی

کاش یارای گفتنم باشد

بس که لبریزم از تو می خواهم

بدوم در میان صحراها

سر بکوبم به سنگ کوهستان

تن بکوبم به موج دریا ها

بس که لبریزم از تو می خواهم

چون غباری ز خود فرو ریزم

زیر پای تو سر نهم آرام

به سبک سایه تو آویزم

آری آغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه نا پیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ