سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند بی کردار، مانند چراغی است که خود را می سوزاند و به مردم روشنی می دهد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 91 مهر 22 , ساعت 9:45 صبح

یا رب الحسین(ع)...

 أنا الغریب . . .  أنا العطشان . . .

روزی رسول الله (ص) وارد خانه ی دخترش شد، دید چشمان دخترش خیس است، (پیغمبر خیلی روی حضرت زهرا (س) حساس بود، و این را همه جا بیان میکرد، چون میدانست روزی ...) ، علت گریه را جویا شد.


 - حضرت زهرا (س) فرمود: این بچه ای که در شکم من است با من صحبت میکند.


 -  رسول الله لبخندی زد و گفت : این که بد نیست، از اعجاز خداوند است.


 - حضرت زهرا (س) فرمودند: آخه امروز ، از صبح تا الان، چیزهای متفاوت از روزهای قبل میگه.


- رسول الله : چی میگه دخترم؟


 - حضرت فاطمه زهرا (س) : از صبح تا الان میگه، أنا الغریب . . .  أنا العطشان . . .

.

.

.

او روی منبر مشغول خطبه خواندن است، این بچه پایش به مانعی می گیرد و زمین می افتد؛ پیامبراز بالای منبر پایین می آید، این بچه را بغل می گیرد و او را آرام می کند...

یا رسول الله کربلا نبودی...

با عزیزت چه کردن...

یا زهرا...یا علی....



لیست کل یادداشت های این وبلاگ