یکشنبه 91 تیر 18 , ساعت 9:0 صبح
درد دل با امام زمان (عج)
این روزا توی شهر ما،نمونده رنگی ازخدا
آقا دلم گرفته چون،خالیه جای شهدا
یعنی میشه باز دوباره با مردای بی ادعا
بریم اونجایی که میگن کرببلای جبهه ها؟
چند وقتیه دارم برات خودم رولایق میکنم
اما تو این شهر گناه دیگه دارم دق میکنم
تا میبینند حسینیا یه گوشه هیئت میزنند
یزیدای زمونمون طعنه وتهمت میزنند
بساط مجلس گناه کارخوب این زمونست
تاکه میری تو هیئتا میگن ولش کن دیوونست.
***اقا جان شرمنده ایم که به بهانه ولادت شما مثل سالهای گذشته در شبی که بسیار عزیز و با ارزش هست، و شب راز و نیاز با خدا و در خواست فرج شماست، بساط جشن و رقص و پایکوبی و اختلاط محرم و نا محرم بر پا شد. ***
مهدی جان مارا ببخش تورا جان مادرت زهرا
خدایا چرا به دلیل گناهان ما مهدی باید گریان باشد.
اخه جواب مادرش زهرا را چه بدیم.
نوشته شده توسط هاشم یارمحمدی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ