« کرم نما و فرود آ که خانه، خانه توست ... »
منزل یعنی محل نزول ...
یعنی جایی که به آن نازل می شوند ...
پس هر وقت دلت هوای مولایت را کرد بدان که آن زمان دلت منزل آقاست ...
مثل همین الان که دلتان هوای ایشان را کرده ...
شنیبده ای که می گویند القلب حرم الله ...
آری قلب حرم خدای تعالی است ...
می دانی کی زمان رویت روی ماه آقایت می رسد ...
زمانی که قلبت همواره به یاد آقا باشد ...
پس سعی کن قلبت همواره برای آقا باشد و بخاطر او بتپد ...
و برای رسیدن به این مهم باید با تمام توان به این گفته عمل کنی که ...
فلا تسکن حرم الله غیر الله ...
آری بجر خدا و اولیایش نباید در قلب بگنجانی ...
و ای کاش که قلبمان همواره منزل آقای خوبی ها باشد ...
آن زمان است که با قوت قلب می توانی بسرایی که ...
رواق منظر چشم من آشیانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
قصد داشتم مطلبی را تحت عنوان شرط قبولی اعمال بنویسم اما به این قسمت از درسهایی از قرآن برخوردم که دیگر حرفی را برای بیان باقی نگذاشت
اما ذکر این حدیث را برای تکمیل فرمایشات فوق بی فایده ندیدم انشا الله که عامل باشیم:
در نقلی از کتاب اصول کافی، جلد 2 صفحه 295، حدیث 9 آمده است که (این حدیث از کتاب ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ص130 نیز نقل شده است)
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ مَنْ أَشْرَکَ مَعِی غَیْرِی فِی عَمَلٍ عَمِلَهُ لَمْ أَقْبَلْهُ إِلَّا مَا کَانَ لِی خَالِصا
راوی گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام مى فرمود: خدای عز و جل مى فرماید: من بهترین شریک هستم، هر که دیگری را در کارى که مى کند با من شریک کند، از او نپذیرم (و همه را به آن شریک واگذارم) جز همانچه خالص براى من باشد.
آری این مهم نیست که چقدر اعمل خوبی که انجام می دهی زیاد است بلکه مهم این است که اعمال خوبت را خوب انجام دهی تا مورد پسند حکیم علیم قرار گیرد.
پیشنهاد می کنم مطلب درسهایی از قرآن را مطالعه کنید
« علف های هرز رزق ندارند »
تا حالا شده بشنوید که یکی داره توی باغش علف هرز پرورش می ده!؟ هفته ای چند مرتبه هم بهشون آب می ده و براشون کود می خره؟
یا اینکه یکی به یه مُرده بهترین غذای دنیا رو داده و بهترین تقفریحات رو براش فراهم کرده؟
هیچ انسان عاقلی موارد بالا و بسیاری از این موارد رو باور نمی کنه. اصل اینه که باغبان برای پرورش درختان به باغ آب و کود می ده و بهشون رسیدگی می کنه. حالا این وسط یه تعدادی علف هرز هم از این آب و کود و رسیدگی بهره مند می شوند.
در مورد مُرده هم همینطوره. اگر کسی مورد توجه و رسیدگی قرار می گیره بخاطر این جسم خاکی که قراره چند روز دیگه بپوسه نیست. بلکه بخاطر روحی است در کالبد این جسم قرار گرفته.
نسبت ما و امام عصر هم همینطوره. یعنی اگر به ما نعمتی می رسه، اگر توجهی از سوی یکتای بی همتا به ما می شود و اگر حتی زنده ایم به یمن وجود آن امام عزیزه. چرا که فرمود
بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَری وَ بِوُجوُدِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء
به میمنت و برکت او خلایق روزی داده میشوند و به واسطه وجود او زمین و آسمان برجا ایستادهاست.
(بحارالانوار،ج 1، ص 94 - مفاتیح الجنان، دعاى عدیله.)
مدتها بود به سرطان ریه مبتلا شده بود، هر از چند گاهی حالش وخیم میشدو برای مدتی در بیمارستان بستری میشد. به عیادتش رفتم. مظلومانه چشمانش را باز کرد.نگاهی به من کرد با دست سلام داد. به طرفش رفتم و صورتش رو بوسیدم .آرام در گوشم زمزمه کرد حلالم کن. 35 سال بیشتر نداشت. یادم نمی اید در زندگی به کسی ظلمی کرده باشد.پاک و دوست داشتنی بود. اشک در چشمانم حلقه زد.گفتم :"حلال چی؟! من به جز خوبی چیزی از تو ندیدم."بعد از مدتی با کوله باری از غم از اتاق بیرون آمدم چه صبری داشت. راه تنفس بسته شده بود و با عذاب نفس میکشید.مادرش همراه من از اتاق بیرون امد و گفت:" اصلا آه و ناله نمیکنه. فقط هر کسی میاد میگه حلالم کنید. هر چی از نزدیکش میگذرم دستم رو میگیره و ملتمسانه میگه مادر
ببخشید که اینقدر اذیتت کردم."در همین حال صدای گریه و شیون اطرافیان بلند شد....
یاد این حدیث پیامبر اکرم صلوات الله علیه افتادم که :
" خدای تعالی فرمود: هر گاه یکی از بندگانم را به مرضی مبتلا سازم، پس او صبر کند و شکایت خود به عیادت کنندگان نکند، بدل میسازم گوشت او را به گوشتی بهتر از آنکه داشت، و خون او را به خونی بهتر از آنکه برای او بود. پس اگر او را شفا دادم شفا میدهم در حالی که هیچ گناهی از برای او نباشدو اگراو را میراندم به سوی رحمت خود میبرم."
«بهشت گوارای وجودت باد که صبورانه رنج بیماری را تحمل کردی»
مى خواهى حضرت زهرا (س) را زیارت کنى؟
یکى از شاگردان آیت الله مرعشی نجفی(ره) نقل مىکند که آن مرحوم به طلاب میفرمودند: علت آمدن من به قم این بود که پدرم (که از زهاد و عباد معروف بود) چهل شب در حرم حضرت علی (ع) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند، شبی در حالت مکاشفه حضرت را دیده بود که به ایشان میفرمایند: سید محمود چه میخواهی؟ عرض میکند: میخواهم بدانم قبر حضرت فاطمه زهرا(س) کجا است تا آن را زیارت کنم. حضرت فرمود: من که نمیتوانم (بر خلاف وصیت آن حضرت) قبر او را معلوم کنم. عرض کرد: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ حضرت فرمود: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه زهرا(ع) را به فاطمه معصومه (س) عنایت فرموده است، پس هر کس بخواهد حضرت زهرا(ع) را درک کند به زیارت فاطمه معصومه(س) برود. آیت الله مرعشی میفرمودند: پدرم مرا سفارش می کرد که من قادر به زیارت ایشان نیستم اما تو یه زیارت آن حضرت برو. لذا من بهخاطر همین سفارش، برای زیارت فاطمه معصومه(س) و ثامن الائمه(ع) به ایران آمدم و در قم ماندگار شدم. آیت الله مرعشی در آن زمان میفرمودند: شصت سال است که من اول زائر حضرتم. [قبل از اذان صبح]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ