سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به بازماندگان دیگران نیکى کنید تا بر بازماندگان شما رحمت آرند . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 92 مهر 15 , ساعت 8:57 صبح


 


یکشنبه 92 مهر 14 , ساعت 9:17 صبح

جانباز 70 درصدی به آقا گفت :آقا 70 درصد مان رفته// دعا کنید که بقیه را هم بدهیم و برویم...!!!


" أشهَـدُ انّـک َ تـَشهَدُ مَقامی و تـَسمَعُ کَـلامی و تـَـرُدّ سَلامی ... "
از همین جا که من ایستاده ام و دستی برسینه نهـاده امـ
تا اوج ِ رأفت و عظمت ِ نگاه ِ حضرتش
فاصله ای نیست با سـلامـی که می دهم :
الـسـّـلام ُ علیک َ یااباالحســن ، یا علــیّ بن موســی الرضــا ...


من! پادشاه مقتدر کشوری که نیست!
دل بسته ام ، به همهمه ی لشکری که نیست!
در قلعه، بی خبر ز غم مردمان شهر
سر گرم تاج سوخته ام، بر سری که نیست!


هــیــچــکــس دیــگــر بــرایــم او نــمــیــشــود...
حــتــی خــودش....
...



تا نفس در سینه هست می مانیم پای عهدی که بستیم

ز اب آتش تشـنه کام می آیـم سـویت ای که کفتی بـمان



شنبه 92 مهر 13 , ساعت 5:19 عصر





جمعه 92 مهر 12 , ساعت 9:43 صبح





ماهی تا موقعی که دهانش بسته باشد,
کسی نمی تواند آن را صید کند,
رازهایت را فاش نکن,
بعضی ها در آرزوی صید یک اشتباه در انتظار نشسته اند.



پنج شنبه 92 مهر 11 , ساعت 3:36 عصر

شیطونو نمیشناسی که انقدر خیالت راحته!
و الا موقع قرآن خوندن هم، از شرش به خدا پناه می بردی!
فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ ...(98 نحل)

یک عمر مردم اشک در چشمم ندیدند
با تار گیسویی وقارم را گرفتی

حرفهایش را ز نگاهش بخوان
ز نگاه بغض الود دخترک ِ ساحل
که در کرانه های دریا از تمکین موج های وحشی،
در اوای مرغان مهاجر از هم اغوشی با نسیم موسمی،
خورشید غروب کرده و دریای مَد زده روزگارش را میطلبد



نتــــرس عشــــق مــــن ...
بــــرو...
نگــــران هیــــچ چیــــز هم نبــــاش ...
مــــن بــــه هیچ کــــس نخــــواهم گفــــت , که مــــردانه پای همــــه ی نــــامردی هــــایت ایــــستادم ..!


وقتی مریض میشدیم و پزشک ازمون میپرسید:بیماریت چیه؟
منتظر میشدیم مادرمون حرف بزنه...!!!
میدونی برای چی؟

چون مادر همون احساسی رو داره که تو داری...
حتی از خودت بیشتر دردت رو احساس میکنه.

"مامان جونم تو بهترینی"

دلتنگ روزهای با تو بودنم که به پای تو حروم شد

کاش در یا بودی...کاش اقیانوس بودی

دلتنگم این روزها بگو که با منی 

پشت می کنم به هرچه نامردی در روزگاره

آیا می توا رنگی پیدا کرد که .....؟!

؟..............................واین بود راز یک درخت بی ریشه.................................؟



<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ